بارداری خودش بهتنهایی یک مسیر پر از احساس، سؤال و گاهی نگرانیست. حالا تصور کن این مسیر با سایههای سنگین جنگ و تجربههای تلخ آن در هم تنیده شود.
برای خیلی از مادرانی که از دل جنگ عبور کردهاند، بارداری میتونه هم امیدبخش باشه، هم همراه با استرس شدید.
این مقاله برای تو نوشته شده؛ برای مادری که دلش آرامشه، حتی وقتی دنیای دورش طوفانی بوده.
جنگ فقط روی جسم اثر نمیذاره؛ روی ذهن، احساسات و حتی هورمونهای بدن هم تأثیر میذاره. مادرانی که از مناطق جنگی برگشتن یا تجربه مستقیم یا غیرمستقیم درگیری داشتن، ممکنه موارد زیر رو تجربه کنن:
اضطراب مداوم و بدون دلیل مشخص
کابوسهای شبانه یا فلشبک به صحنههای ترسناک
ترس از آینده، از امنیت نوزاد، از زایمان
حس بیقراری یا بیاعتمادی به اطراف
این حالتها طبیعیان. تو تنها نیستی.
استرس شدید در دوران بارداری میتونه روی رشد جنین تأثیر بذاره، خواب مادر رو به هم بریزه و حتی سیستم ایمنی رو ضعیف کنه. اما خبر خوب اینه که مقابله با استرس ممکنه؛ راههایی هست که به تو کمک میکنه دوباره کنترل رو به دست بگیری.
اولین قدم، پذیرش احساساته. اگه ترسیدهای، ناراحتی، یا حتی عصبانی هستی، اون رو انکار نکن. با کسی که بهش اعتماد داری صحبت کن. حتی نوشتن توی دفترچه هم میتونه یک جور تخلیه باشه.
اگه دسترسی داری، مشاور یا روانشناس متخصص ترومای جنگ میتونه معجزه کنه. خیلیها با جلسات EMDR یا CBT تونستن از فاز اضطراب سنگین خارج بشن.
نفس عمیق 4-4-4 (دم 4 ثانیه، نگهداشتن 4 ثانیه، بازدم 4 ثانیه)
مدیتیشنهای آرامشبخش
شنیدن موسیقی بیکلام طبیعت یا لالاییهای ملایم
این تمرینها به تنظیم سیستم عصبی کمک زیادی میکنن.
هر روز چند دقیقه با کوچولوت حرف بزن. نوازشش کن. حس کن که درونت داره رشد میکنه. این ارتباط، هم برای تو آرامبخشه، هم برای او.
مثلاً:
کمکردن تماس با اخبار بد
پرهیز از مکانها یا صداهایی که یادآور جنگ هستن
حذف آدمهای منفی یا نگرانکننده اطراف
مثلاً هر صبح پیادهروی آروم، خوردن یک دمنوش، ۵ دقیقه سکوت، کشیدن چند نفس عمیق. روتین به مغز حس امنیت میده.
تو شجاعتر از اون چیزی هستی که فکر میکنی
تو نهتنها مادری، بلکه زنی هستی که از دل بحران گذشته و حالا قراره زندگی رو به دنیا بیاری. این یعنی تو قویای. با تمام سختیها، این فرصت رو داری تا برای خودت و کودکت، آرامش بسازی حتی اگر قدم به قدم.